دانلود مقاله کارآفرینی چیست ؟

تعداد صفحات: 8 فرمت فایل: word کد فایل: 3728
سال: نامشخص مقطع: صنایع دسته بندی: سایر موضوعات
قیمت قدیم:۱۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۰,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه دانلود مقاله کارآفرینی چیست ؟

    مقدمه:
    رویکرد اکثر کشورهای جهان در دهه‌های اخیر به موضوع کارآفرینی و توسعه آن، موجب گردیده‌ موجی از سیاست های توسعه کارآفرینی در دنیا ایجاد شود. کشورهای مختلف راه حلی راکه در سه دهه گذشته برای فائق آمدن بر مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعی به آن روی آورده‌اند، توسعه فرهنگ کارآفرینی، انجام حمایت‌های لازم از کارآفرینان، ارائه آموزشهای مورد نیاز به آنان و انجام تحقیقات و پژوهشهای لازم در این زمینه بوده است. تأمل در وضعیت اقتصادی و روند مراحل پیشرفت و توسعه در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه که به موضوع کارآفرینی توجه نموده‌اند، نشانگر آن است که این کشورها توانسته‌اند به پیشرفت‌های چشمگیری در زمینه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی دست یابند و یا حداقل بحرانهای پیش‌آمده را به سلامت پشت سر گذاشته و بحرانهایی که وقوع آنها را در آینده پیش‌بینی می‌کردند را مهار نمایند. از جمله این کشورها می‌توان به ایالات متحده، کشورهای اتحادیه اروپایی، کشورهای جنوب شرق آسیا، چین، برخی از کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی و اقیانوسیه را نام برد
    از آنجا که مفاهیم مطرح در علوم انسانی همانند مفاهیم مطرح در علوم تجربی قطعی نیستند، لذا ارائه تعریف قطعی و مشخصی برای آنها دشوار یا غیر ممکن است. کارآفرینی هم که از واژه ‌های مطرح در علوم انسانی است، از این قاعده مستثنی نیست. دانشمندان و محققین علوم مختلف اقتصادی، اجتماعی، روانشناسی و مدیریت که در مورد کارآفرینی مطالعه و نظراتی ارائه کرده‌اند، تعاریف مختلفی از کارآفرینی مطرح نموده‌اند که تفاوت‌های گاه مغایر و متناقضی دارند. تعریفی از کارآفرینی که تقریباً شامل همه تعریفهای ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از:
    «کارآفرینی فرایندی است که فرد کارآفرین با ایده‌های نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و با بسیح منابع ،‌مبادرت به ایجاد کسب و کار و شرکت‌های نو، سازمانهای جدید و نوآور و رشد یابنده نموده که توأم با پذیرش مخاطره و ریسک است و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه می‌گردد.»

    در دایره‌‌المعارف بریتانیکا ، کارآفرین اینگونه تعریف شده است:
    « شخصی که کسب و کار و یا موسسه اقتصادی را سازماندهی و مدیریت کرده و خطرات ناشی از آنرا می‌پذیرد»
    واژه کارآفرینی از قرنها پیش و قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای « متعهد شدن» (معادل under Take در زبان انگلیسی) می‌باشد که در سال 1848 توسط جان استوارت میل به کارآفرینی ( Enterpreneur ) در زبان انگلیسی ترجمه شد.

    مفهوم‌ کارآفرینی‌:
    با تحولات‌ سریع‌ و شتابان‌ محیط‌ بین‌المللی‌ و گذر از جامعه‌ صنعتی‌ به‌ جامعه‌ اطلاعاتی‌ و مواجه ‌اقتصادهای‌ ملی‌ با اقتصاد جهانی‌ و مطرح‌ شدن‌ پدیده‌هایی‌ همانند «جهانی‌ شدن‌ اقتصاد» و «فن‌آوری‌اطلاعات‌» ، مباحث‌ اساسی‌ درخصوص‌ راهکارهای‌ مختلف‌ برای‌ تسریع‌ فرآیند رشد و توسعه ‌ پایدار و رفاه‌اقتصادی‌ مطرح‌ می‌گردد. یکی‌ از این‌ مباحث‌ جدید، نقش‌ کارآفرینان‌ در این‌ فرایند می‌باشد. کارآفرینی‌ ازمفاهیم‌ جدیدی‌ است‌ که‌ حداقل‌ در محدود ه علم‌ اقتصاد ، مدیریت‌، جامعه‌شناسی‌ و روان‌شناسی‌ و سایرمقوله‌های‌ مرتبط‌ با این‌ موضوع‌ قدمتی‌ بسیار کوتاه‌ داشته‌ و از مفاهیم‌ رو به‌ گسترش‌ می‌باشد. به‌ دلیل‌ آنکه ‌معنای‌ تحت‌الفظی‌ «کارآفرینی‌» نمی‌تواند عمق‌ محتوی‌ و مفهوم‌ این‌ واژه‌ را مشخص‌ نماید و برای‌ جلوگیری‌ ازفهم‌ نادرست‌ این‌ موضوع‌ یا واژه‌ با سایر واژه‌ها و برای‌ رسیدن‌ به‌ فهم‌ و فرهنگ‌ مشترک‌ از آن‌، معرفی‌ وشناساندن‌ این‌ واژه‌ بسیار مهم‌ می‌نماید . این‌ که‌ کارآفرینی‌ چیست‌؟ کارآفرین‌ کیست‌؟ فرآیند کارآفرینی‌ چگونه‌است‌؟ نقش‌ و تاثیر کارآفرینی‌ و کارآفرینان‌ در ابعاد توسعه‌ و رشد اقتصادی‌ و متغیرهای‌ کلان‌ اقتصادی‌ هماننداشتغال‌ چیست‌؟ نقش‌ آموزش‌ و تجربه‌ در رشد کارآفرینی‌ چه‌ میزان‌ است‌؟ سوالهایی‌ هستند که‌ باید برای‌ رسیدن‌به‌ این‌ فرهنگ‌ مشترک‌ به‌ وضوح‌ و مبسوط‌ پاسخ‌ داده‌ شود. 

    کارآفرینی چیست ؟
    مقدمه: رويكرد اكثر كشورهاي جهان در دهه‌هاي اخير به موضوع كارآفريني و توسعه آن، موجب گرديده‌ موجي از سياستهاي توسعه كارآفريني در دنيا ايجاد شود. كشورهاي مختلف راه حلي راكه در سه دهه گذشته براي فائق آمدن بر مشكلات مختلف اقتصادي و اجتماعي به آن روي آورده‌اند، توسعه فرهنگ كارآفريني، انجام حمايت‌هاي لازم از كارآفرينان، ارائه آموزشهاي مورد نياز به آنان و انجام تحقيقات و پژوهشهاي لازم در اين زمينه بوده است. تأمل در وضعيت اقتصادي و روند مراحل پيشرفت و توسعه در كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه كه به موضوع كارآفريني توجه نموده‌اند، نشانگر آن است كه اين كشورها توانسته‌اند به پيشرفت‌هاي چشمگيري در زمينه‌هاي مختلف اقتصادي و اجتماعي دست يابند و يا حداقل بحرانهاي پيش‌آمده را به سلامت پشت سر گذاشته و بحرانهايي كه وقوع آنها را در آينده پيش‌بيني مي‌كردند را مهار نمايند. از جمله اين كشورها مي‌توان به ايالات متحده، كشورهاي اتحاديه اروپايي، كشورهاي جنوب شرق آسيا، چين، برخي از كشورهاي آمريكاي لاتين و آفريقايي و اقيانوسيه را نام برد از آنجا كه مفاهيم مطرح در علوم انساني همانند مفاهيم مطرح در علوم تجربي قطعي نيستند، لذا ارائه تعريف قطعي و مشخصي براي آنها دشوار يا غير ممكن است. كارآفريني هم كه از واژه ‌هاي مطرح در علوم انساني است، از اين قاعده مستثني نيست. دانشمندان و محققين علوم مختلف اقتصادي، اجتماعي، روانشناسي و مديريت كه در مورد كارآفريني مطالعه و نظراتي ارائه كرده‌اند، تعاريف مختلفي از كارآفريني مطرح نموده‌اند كه تفاوت‌هاي گاه مغاير و متناقضي دارند. تعريفي از كارآفريني كه تقريباً شامل همه تعريفهاي ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از: «كارآفريني فرايندي است كه فرد كارآفرين با ايده‌هاي نو و خلاق و شناسايي فرصتهاي جديد و با بسيح منابع ،‌مبادرت به ايجاد كسب و كار و شركت‌هاي نو، سازمانهاي جديد و نوآور و رشد يابنده نموده كه توأم با پذيرش مخاطره و ريسك است و منجر به معرفي محصول و يا خدمت جديدي به جامعه مي‌گردد.» در دايره‌‌المعارف بريتانيكا ، كارآفرين اينگونه تعريف شده است: « شخصي كه كسب و كار و يا موسسه اقتصادي را سازماندهي و مديريت كرده و خطرات ناشي از آنرا مي‌پذيرد» واژه كارآفريني از قرنها پيش و قبل از آنكه به زبان امروزي مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گرديد. اين واژه معادل كلمه فرانسوي Enterprendre به معناي « متعهد شدن» (معادل under Take در زبان انگليسي) مي‌باشد كه در سال 1848 توسط جان استوارت ميل به كارآفريني ( Enterpreneur ) در زبان انگليسي ترجمه شد. مفهوم‌ كارآفريني‌: با تحولات‌ سريع‌ و شتابان‌ محيط‌ بين‌المللي‌ و گذر از جامعه‌ صنعتي‌ به‌ جامعه‌ اطلاعاتي‌ و مواجة ‌اقتصادهاي‌ ملي‌ با اقتصاد جهاني‌ و مطرح‌ شدن‌ پديده‌هايي‌ همانند «جهاني‌ شدن‌ اقتصاد» و «فن‌آوري‌اطلاعات‌» ، مباحث‌ اساسي‌ درخصوص‌ راهكارهاي‌ مختلف‌ براي‌ تسريع‌ فرآيند رشد و توسعة‌ پايدار و رفاه‌اقتصادي‌ مطرح‌ مي‌گردد. يكي‌ از اين‌ مباحث‌ جديد، نقش‌ كارآفرينان‌ در اين‌ فرايند مي‌باشد. كارآفريني‌ ازمفاهيم‌ جديدي‌ است‌ كه‌ حداقل‌ در محدود ه علم‌ اقتصاد ، مديريت‌، جامعه‌شناسي‌ و روان‌شناسي‌ و سايرمقوله‌هاي‌ مرتبط‌ با اين‌ موضوع‌ قدمتي‌ بسيار كوتاه‌ داشته‌ و از مفاهيم‌ رو به‌ گسترش‌ مي‌باشد. به‌ دليل‌ آنكه ‌معناي‌ تحت‌الفظي‌ «كارآفريني‌» نمي‌تواند عمق‌ محتوي‌ و مفهوم‌ اين‌ واژه‌ را مشخص‌ نمايد و براي‌ جلوگيري‌ ازفهم‌ نادرست‌ اين‌ موضوع‌ يا واژه‌ با ساير واژه‌ها و براي‌ رسيدن‌ به‌ فهم‌ و فرهنگ‌ مشترك‌ از آن‌، معرفي‌ وشناساندن‌ اين‌ واژه‌ بسيار مهم‌ مي‌نمايد . اين‌ كه‌ كارآفريني‌ چيست‌؟ كارآفرين‌ كيست‌؟ فرآيند كارآفريني‌ چگونه‌است‌؟ نقش‌ و تاثير كارآفريني‌ و كارآفرينان‌ در ابعاد توسعه‌ و رشد اقتصادي‌ و متغيرهاي‌ كلان‌ اقتصادي‌ هماننداشتغال‌ چيست‌؟ نقش‌ آموزش‌ و تجربه‌ در رشد كارآفريني‌ چه‌ ميزان‌ است‌؟ سوالهايي‌ هستند كه‌ بايد براي‌ رسيدن‌به‌ اين‌ فرهنگ‌ مشترك‌ به‌ وضوح‌ و مبسوط‌ پاسخ‌ داده‌ شود. به‌طور كلي‌ «كارآفريني‌» از ابتداي‌ خلقت‌ بشر و همراه‌ با او در تمام‌ شئون‌ زندگي‌ حضور داشته‌ و مبناي‌تحولات‌ و پيشرفتهاي‌ بشري‌ بوده‌ است‌. ليكن‌ تعاريف‌ زياد و متنوعي‌ از آن‌ در سير تاريخي‌ و روند تكامل‌موضوع‌ بيان‌ شده‌ است‌، كه‌ برخي‌ از اين‌ تعاريف‌ ارائه‌ مي‌گردد: ـ كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ متعهد مي‌شود مخاطره‌هاي‌ يك‌ فعاليت‌ اقتصادي‌ را سازماندهي‌، اداره‌ و تقبل‌كند ( Webster's New Collegiate Dictionary ). ـ خريداري‌ نيروي‌ كار و مواد اوليه‌ به‌ بهائي‌ نامعين‌ و به‌ فروش‌ رساندن‌ محصولات‌ به‌ بهائي‌ طبق‌ قرارداد(برنارد دو بليدور ( Bernard F. De Belidar ) اقتصاددان‌ فرانسوي‌ در اوايل‌ قرن‌ هيجدهم‌). ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ ابزار توليد را به‌ منظور ادغام‌ آنها براي‌ توليد محصولات‌ قابل‌ عرضه‌ به‌ بازار، ارائه‌مي‌كند (ريچارد كانتيلون‌ R. Cantillon در حدود سال‌ 1730). ـ كارآفرين‌ عاملي‌ است‌ كه‌ تمامي‌ ابزار توليد را تركيب‌ مي‌كند و مسووليت‌ ارزش‌ توليدات‌، بازيافت‌ كل‌سرمايه‌اي‌ را كه‌ بكار مي‌گيرد، ارزش‌ دستمزدها، بهره‌ و اجاره‌اي‌ كه‌ مي‌پردازد و همچنين‌ سود حاصل‌ را برعهده‌ مي‌گيرد (جان‌ باتيست‌ سي‌ ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان‌ فرانسوي‌ در سال‌ 1803 ميلادي‌). ـ كارآفريني‌ پلي‌ است‌ بين‌ جامعه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ كل‌، به‌ ويژه‌ جنبه‌هاي‌ غيراقتصادي‌ جامعه‌ و موسسات‌انتفاعي‌ تاسيس‌ شده‌ براي‌ تمتع‌ از مزيت‌هاي‌ اقتصادي‌ و ارضاء آرزوهاي‌ اقتصادي‌ (آرتور كول‌ ( A. Cole ) ، 1946 ). ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ تخصص‌ وي‌ تصميم‌گيري‌ عقلائي‌ و منطقي‌ درخصوص‌ ايجاد هماهنگي‌ در منابع‌كمياب‌ مي‌باشد (كاسون‌، 1982). ـ كارآفريني‌ به‌ عنوان‌ يك‌ تسريع‌كننده‌، جرقة‌ رشد و توسعة‌ اقتصادي‌ را فراهم‌ مي‌آورد (ويلكن‌( Wilken ) ، 1980 ) ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ شركتهاي‌ جديدي‌ را كه‌ سبب‌ ايجاد و رونق‌ شغل‌هاي‌ جديد مي‌شوند، شكل‌مي‌دهند (كه‌ چموف‌ ( B - Kirchhoff ) ، 1994 ). ـ رابرات‌ لمب‌ ( R.K .Lamb ) (1902 ) معتقد بود كه‌ «كارآفريني‌ يك‌ نوع‌ تصميم‌گيري‌ اجتماعي‌ است‌ كه‌توسط‌ نوآوران‌ اقتصادي‌ انجام‌ مي‌شود و نقش‌ عمدة‌ كارآفرينان‌ را اجراي‌ فرآيند گستردة‌ ايجاد جوامع‌ محلي‌،ملي‌ و بين‌المللي‌ و يا دگرگون‌ ساختن‌ نمادهاي‌ اجتماعي‌ و اقتصادي‌ مي‌دانست‌. ـ هربرتون‌ ايوانز ( Herberton G.Evans ) (1957 ) معتقد بود كه‌ كارآفرين‌ وظيفه‌ تعيين‌ نوع‌ كسب‌ و كارموردنظر را بر عهده‌ داشته‌ و يا آن‌ را مي‌پذيرد. ـ ردليچ‌ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است‌ كه‌ كارآفرين‌ در حالي‌ كه‌ مدير، سرپرست‌ و هماهنگ‌كننده‌فعاليت‌هاي‌ توليد است‌، برنامه‌ريز، نوآور و تصميم‌گيرنده‌ نهايي‌ در يك‌ شركت‌ توليدي‌ نيز مي‌باشد. ـ مك‌ كله‌لند ( D.M,clelland ) (1961 ) معتقد بود كه‌ كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ «يك‌ شركت‌ (يا واحداقتصادي‌) را سازماندهي‌ مي‌كند و ظرفيت‌ توليدي‌ آن‌ را افزايش‌ مي‌دهد.» ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968 ) جنبة‌ اصلي‌ كارآفريني‌ را همانا شناسايي‌ و بهره‌برداري‌ از كرهاي‌فرصت‌طلبانه‌ براي‌ گسترش‌ شركتهاي‌ كوچكتر مي‌داند. ـ كارلند ( J.c.carland ) (1984 ) معتقد است‌ كه‌ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ جهت‌ دستيابي‌ به‌ سود و رشد،شغلي‌ را به‌ وجود مي‌آورد و مديريت‌ مي‌كند. ـ چل‌ ( E.chell ) و هاروث‌ ( J.Haworth ) (1988 ) در تحقيقات‌ خود به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيده‌اند كه‌كارآفرينان‌ افرادي‌ هستند كه‌ قابليت‌ مشاهده‌ و ارزيابي‌ فرصتهاي‌ تجاري‌، گردآوري‌ منابع‌ مورد نياز و دستيابي‌به‌ ارزيابي‌ حاصل‌ از آن‌ را داشته‌ و مي‌توانند اقدامات‌ صحيحي‌ را براي‌ رسيدن‌ به‌ موفقيت‌ انجام‌ دهند. ـ پيتردراكر ( P.draker ) (1985 ) معتقد است‌، كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ فعاليت‌ اقتصادي‌ كوچك‌ وجديدي‌ را با سرمايه‌ خود شروع‌ مي‌نمايد. ـ ادي‌ ( G.Eddy ) و الم‌ ( k.olm ) (1985 ) معتقدند كه‌ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ مايل‌ و قادر به‌مخاطره‌پذيري‌ است‌ و در عين‌ حال‌ ابزار توليدي‌ و اعتباري‌ را در هم‌ مي‌آميزد تا به‌ سود يا اهداف‌ ديگري‌همچون‌ قدرت‌ و احترام‌ اجتماعي‌ دست‌ يابد. ـ تراپ‌مان‌ ( J. Torpman ) و مورنينگ‌ استار ( G.Morningstar ) (1989) در كتاب‌ «نظام‌هاي‌كارآفرينانه‌» در دهة‌ 1990 مي‌نويس ن د: كارآفرين‌ يعني‌ تركيب‌ متفكر با مجري‌، كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ فرصت‌ارائه‌ يك‌ محصول‌، خدمات‌، روش‌ و سياست‌ جديد يا راه‌ تفكري‌ جديد براي‌ يك‌ مشكل‌ قديمي‌ را مي‌يابد.كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ مي‌خواهد تاثير انديشه‌ محصول‌ يا خدمات‌ خود را بر نظام‌ مشاهده‌ كند. ـ جفري‌ تيمونز ( Jeffry Timmons ) (1990 ) درخصوص‌ كارآفريني‌ مي‌نويسد: «كارآفريني‌ خلق‌ و ايجاد بينشي‌ ارزشمند از هيچ‌ است‌. كارآفريني‌ فرايند ايجاد و دستيابي‌ به‌ فرصتها و دنبال‌ كردن‌ آنها بدون‌ توجه‌ به‌منابعي‌ است‌ كه‌ در حال‌ حاضر موجود است‌. كارآفريني‌ شامل‌، خلق‌ و توزيع‌ ارزش‌ و منافع‌ بين‌ افراد، گروهها،سازمانها و جامعه‌ مي‌باشد. ـ ديويد مك‌ كران‌ ( D. Mckeran ) و اريك‌ فلانيگان‌ ( E.Flannigan ) (1996 ) كارآفرينان‌ را افرادي‌نوآور، بافكري‌ متمركز، و به‌ دنبال‌ كسب‌ توفيق‌ و مايل‌ به‌ استفاده‌ از ميانبرها مي‌دانند كه‌ كمتر مطابق‌ كتاب‌ كارمي‌كنند و در نظام‌ اقتصادي‌، شركتهايي‌ نوآور، سودآور و با رشدي‌ سريع‌ را ايجاد مي‌نمايند. در واقع‌، هنوز هم‌ تعريف‌ كامل‌، جامع‌، مانع‌ و مورد پذيرش‌ همة‌ صاحبنظران‌ ارائه‌ نشده‌ است‌، ليكن‌ دراين‌ بين‌ تئوري‌ و تعاريف‌ اقتصاددان‌ مشهور اتريشي‌ به‌ نام‌ «جوزف‌ شومپيتر ( Joseph schumpeter ) ازكارآفريني‌ و نقش‌ كارآفرينان‌ در فرآيند توسعه‌ مورد توافق‌ و ارجاع‌ اكثر محققين‌ در اين‌ زمينه‌ است‌: بر طبق‌ نظر وي‌ كارآفرين‌ نيروي‌ محركة‌ اصلي‌ در توسعة‌ اقتصادي‌ و موتور توسعه‌ مي‌باشد و نقش‌ وي‌عبارت‌ است‌ از نوآوري‌ يا ايجاد تركيب‌هاي‌ تازه‌ از مواد. شومپيتر مشخصة‌ اصلي‌ كارآفرين‌ را «نوآوري‌»مي‌دانست‌ و كار يك‌ كارآفرين‌ را «تخريب‌ خلاق‌» تعريف‌ كرد. وي‌ در كتاب‌ «نظرية‌ اقتصاد پويا» اشاره‌ مي‌كندكه‌ تعادل‌ پويا از طريق‌ نوآوري‌ و كارآفريني‌ ايجاد مي‌گردد و اينها مشخصة‌ يك‌ اقتصاد سالم‌ هستند.مقدمه: رويكرد اكثر كشورهاي جهان در دهه‌هاي اخير به موضوع كارآفريني و توسعه آن، موجب گرديده‌ موجي از سياستهاي توسعه كارآفريني در دنيا ايجاد شود. كشورهاي مختلف راه حلي راكه در سه دهه گذشته براي فائق آمدن بر مشكلات مختلف اقتصادي و اجتماعي به آن روي آورده‌اند، توسعه فرهنگ كارآفريني، انجام حمايت‌هاي لازم از كارآفرينان، ارائه آموزشهاي مورد نياز به آنان و انجام تحقيقات و پژوهشهاي لازم در اين زمينه بوده است. تأمل در وضعيت اقتصادي و روند مراحل پيشرفت و توسعه در كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه كه به موضوع كارآفريني توجه نموده‌اند، نشانگر آن است كه اين كشورها توانسته‌اند به پيشرفت‌هاي چشمگيري در زمينه‌هاي مختلف اقتصادي و اجتماعي دست يابند و يا حداقل بحرانهاي پيش‌آمده را به سلامت پشت سر گذاشته و بحرانهايي كه وقوع آنها را در آينده پيش‌بيني مي‌كردند را مهار نمايند. از جمله اين كشورها مي‌توان به ايالات متحده، كشورهاي اتحاديه اروپايي، كشورهاي جنوب شرق آسيا، چين، برخي از كشورهاي آمريكاي لاتين و آفريقايي و اقيانوسيه را نام برد از آنجا كه مفاهيم مطرح در علوم انساني همانند مفاهيم مطرح در علوم تجربي قطعي نيستند، لذا ارائه تعريف قطعي و مشخصي براي آنها دشوار يا غير ممكن است. كارآفريني هم كه از واژه ‌هاي مطرح در علوم انساني است، از اين قاعده مستثني نيست. دانشمندان و محققين علوم مختلف اقتصادي، اجتماعي، روانشناسي و مديريت كه در مورد كارآفريني مطالعه و نظراتي ارائه كرده‌اند، تعاريف مختلفي از كارآفريني مطرح نموده‌اند كه تفاوت‌هاي گاه مغاير و متناقضي دارند. تعريفي از كارآفريني كه تقريباً شامل همه تعريفهاي ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از: «كارآفريني فرايندي است كه فرد كارآفرين با ايده‌هاي نو و خلاق و شناسايي فرصتهاي جديد و با بسيح منابع ،‌مبادرت به ايجاد كسب و كار و شركت‌هاي نو، سازمانهاي جديد و نوآور و رشد يابنده نموده كه توأم با پذيرش مخاطره و ريسك است و منجر به معرفي محصول و يا خدمت جديدي به جامعه مي‌گردد.» در دايره‌‌المعارف بريتانيكا ، كارآفرين اينگونه تعريف شده است: « شخصي كه كسب و كار و يا موسسه اقتصادي را سازماندهي و مديريت كرده و خطرات ناشي از آنرا مي‌پذيرد» واژه كارآفريني از قرنها پيش و قبل از آنكه به زبان امروزي مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گرديد. اين واژه معادل كلمه فرانسوي Enterprendre به معناي « متعهد شدن» (معادل under Take در زبان انگليسي) مي‌باشد كه در سال 1848 توسط جان استوارت ميل به كارآفريني ( Enterpreneur ) در زبان انگليسي ترجمه شد. مفهوم‌ كارآفريني‌: با تحولات‌ سريع‌ و شتابان‌ محيط‌ بين‌المللي‌ و گذر از جامعه‌ صنعتي‌ به‌ جامعه‌ اطلاعاتي‌ و مواجة ‌اقتصادهاي‌ ملي‌ با اقتصاد جهاني‌ و مطرح‌ شدن‌ پديده‌هايي‌ همانند «جهاني‌ شدن‌ اقتصاد» و «فن‌آوري‌اطلاعات‌» ، مباحث‌ اساسي‌ درخصوص‌ راهكارهاي‌ مختلف‌ براي‌ تسريع‌ فرآيند رشد و توسعة‌ پايدار و رفاه‌اقتصادي‌ مطرح‌ مي‌گردد. يكي‌ از اين‌ مباحث‌ جديد، نقش‌ كارآفرينان‌ در اين‌ فرايند مي‌باشد. كارآفريني‌ ازمفاهيم‌ جديدي‌ است‌ كه‌ حداقل‌ در محدود ه علم‌ اقتصاد ، مديريت‌، جامعه‌شناسي‌ و روان‌شناسي‌ و سايرمقوله‌هاي‌ مرتبط‌ با اين‌ موضوع‌ قدمتي‌ بسيار كوتاه‌ داشته‌ و از مفاهيم‌ رو به‌ گسترش‌ مي‌باشد. به‌ دليل‌ آنكه ‌معناي‌ تحت‌الفظي‌ «كارآفريني‌» نمي‌تواند عمق‌ محتوي‌ و مفهوم‌ اين‌ واژه‌ را مشخص‌ نمايد و براي‌ جلوگيري‌ ازفهم‌ نادرست‌ اين‌ موضوع‌ يا واژه‌ با ساير واژه‌ها و براي‌ رسيدن‌ به‌ فهم‌ و فرهنگ‌ مشترك‌ از آن‌، معرفي‌ وشناساندن‌ اين‌ واژه‌ بسيار مهم‌ مي‌نمايد . اين‌ كه‌ كارآفريني‌ چيست‌؟ كارآفرين‌ كيست‌؟ فرآيند كارآفريني‌ چگونه‌است‌؟ نقش‌ و تاثير كارآفريني‌ و كارآفرينان‌ در ابعاد توسعه‌ و رشد اقتصادي‌ و متغيرهاي‌ كلان‌ اقتصادي‌ هماننداشتغال‌ چيست‌؟ نقش‌ آموزش‌ و تجربه‌ در رشد كارآفريني‌ چه‌ ميزان‌ است‌؟ سوالهايي‌ هستند كه‌ بايد براي‌ رسيدن‌به‌ اين‌ فرهنگ‌ مشترك‌ به‌ وضوح‌ و مبسوط‌ پاسخ‌ داده‌ شود. به‌طور كلي‌ «كارآفريني‌» از ابتداي‌ خلقت‌ بشر و همراه‌ با او در تمام‌ شئون‌ زندگي‌ حضور داشته‌ و مبناي‌تحولات‌ و پيشرفتهاي‌ بشري‌ بوده‌ است‌. ليكن‌ تعاريف‌ زياد و متنوعي‌ از آن‌ در سير تاريخي‌ و روند تكامل‌موضوع‌ بيان‌ شده‌ است‌، كه‌ برخي‌ از اين‌ تعاريف‌ ارائه‌ مي‌گردد: ـ كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ متعهد مي‌شود مخاطره‌هاي‌ يك‌ فعاليت‌ اقتصادي‌ را سازماندهي‌، اداره‌ و تقبل‌كند ( Webster's New Collegiate Dictionary ). ـ خريداري‌ نيروي‌ كار و مواد اوليه‌ به‌ بهائي‌ نامعين‌ و به‌ فروش‌ رساندن‌ محصولات‌ به‌ بهائي‌ طبق‌ قرارداد(برنارد دو بليدور ( Bernard F. De Belidar ) اقتصاددان‌ فرانسوي‌ در اوايل‌ قرن‌ هيجدهم‌). ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ ابزار توليد را به‌ منظور ادغام‌ آنها براي‌ توليد محصولات‌ قابل‌ عرضه‌ به‌ بازار، ارائه‌مي‌كند (ريچارد كانتيلون‌ R. Cantillon در حدود سال‌ 1730). ـ كارآفرين‌ عاملي‌ است‌ كه‌ تمامي‌ ابزار توليد را تركيب‌ مي‌كند و مسووليت‌ ارزش‌ توليدات‌، بازيافت‌ كل‌سرمايه‌اي‌ را كه‌ بكار مي‌گيرد، ارزش‌ دستمزدها، بهره‌ و اجاره‌اي‌ كه‌ مي‌پردازد و همچنين‌ سود حاصل‌ را برعهده‌ مي‌گيرد (جان‌ باتيست‌ سي‌ ( Jean Baptiste Say ) ، اقتصاددان‌ فرانسوي‌ در سال‌ 1803 ميلادي‌). ـ كارآفريني‌ پلي‌ است‌ بين‌ جامعه‌ به‌ عنوان‌ يك‌ كل‌، به‌ ويژه‌ جنبه‌هاي‌ غيراقتصادي‌ جامعه‌ و موسسات‌انتفاعي‌ تاسيس‌ شده‌ براي‌ تمتع‌ از مزيت‌هاي‌ اقتصادي‌ و ارضاء آرزوهاي‌ اقتصادي‌ (آرتور كول‌ ( A. Cole ) ، 1946 ). ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ تخصص‌ وي‌ تصميم‌گيري‌ عقلائي‌ و منطقي‌ درخصوص‌ ايجاد هماهنگي‌ در منابع‌كمياب‌ مي‌باشد (كاسون‌، 1982). ـ كارآفريني‌ به‌ عنوان‌ يك‌ تسريع‌كننده‌، جرقة‌ رشد و توسعة‌ اقتصادي‌ را فراهم‌ مي‌آورد (ويلكن‌( Wilken ) ، 1980 ) ـ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ شركتهاي‌ جديدي‌ را كه‌ سبب‌ ايجاد و رونق‌ شغل‌هاي‌ جديد مي‌شوند، شكل‌مي‌دهند (كه‌ چموف‌ ( B - Kirchhoff ) ، 1994 ). ـ رابرات‌ لمب‌ ( R.K .Lamb ) (1902 ) معتقد بود كه‌ «كارآفريني‌ يك‌ نوع‌ تصميم‌گيري‌ اجتماعي‌ است‌ كه‌توسط‌ نوآوران‌ اقتصادي‌ انجام‌ مي‌شود و نقش‌ عمدة‌ كارآفرينان‌ را اجراي‌ فرآيند گستردة‌ ايجاد جوامع‌ محلي‌،ملي‌ و بين‌المللي‌ و يا دگرگون‌ ساختن‌ نمادهاي‌ اجتماعي‌ و اقتصادي‌ مي‌دانست‌. ـ هربرتون‌ ايوانز ( Herberton G.Evans ) (1957 ) معتقد بود كه‌ كارآفرين‌ وظيفه‌ تعيين‌ نوع‌ كسب‌ و كارموردنظر را بر عهده‌ داشته‌ و يا آن‌ را مي‌پذيرد. ـ ردليچ‌ ( F.Redlich ) (1958) معتقد است‌ كه‌ كارآفرين‌ در حالي‌ كه‌ مدير، سرپرست‌ و هماهنگ‌كننده‌فعاليت‌هاي‌ توليد است‌، برنامه‌ريز، نوآور و تصميم‌گيرنده‌ نهايي‌ در يك‌ شركت‌ توليدي‌ نيز مي‌باشد. ـ مك‌ كله‌لند ( D.M,clelland ) (1961 ) معتقد بود كه‌ كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ «يك‌ شركت‌ (يا واحداقتصادي‌) را سازماندهي‌ مي‌كند و ظرفيت‌ توليدي‌ آن‌ را افزايش‌ مي‌دهد.» ـ پنروز ( E.Penrose ) (1968 ) جنبة‌ اصلي‌ كارآفريني‌ را همانا شناسايي‌ و بهره‌برداري‌ از كرهاي‌فرصت‌طلبانه‌ براي‌ گسترش‌ شركتهاي‌ كوچكتر مي‌داند. ـ كارلند ( J.c.carland ) (1984 ) معتقد است‌ كه‌ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ جهت‌ دستيابي‌ به‌ سود و رشد،شغلي‌ را به‌ وجود مي‌آورد و مديريت‌ مي‌كند. ـ چل‌ ( E.chell ) و هاروث‌ ( J.Haworth ) (1988 ) در تحقيقات‌ خود به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيده‌اند كه‌كارآفرينان‌ افرادي‌ هستند كه‌ قابليت‌ مشاهده‌ و ارزيابي‌ فرصتهاي‌ تجاري‌، گردآوري‌ منابع‌ مورد نياز و دستيابي‌به‌ ارزيابي‌ حاصل‌ از آن‌ را داشته‌ و مي‌توانند اقدامات‌ صحيحي‌ را براي‌ رسيدن‌ به‌ موفقيت‌ انجام‌ دهند. ـ پيتردراكر ( P.draker ) (1985 ) معتقد است‌، كارآفرين‌ كسي‌ است‌ كه‌ فعاليت‌ اقتصادي‌ كوچك‌ وجديدي‌ را با سرمايه‌ خود شروع‌ مي‌نمايد. ـ ادي‌ ( G.Eddy ) و الم‌ ( k.olm ) (1985 ) معتقدند كه‌ كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ مايل‌ و قادر به‌مخاطره‌پذيري‌ است‌ و در عين‌ حال‌ ابزار توليدي‌ و اعتباري‌ را در هم‌ مي‌آميزد تا به‌ سود يا اهداف‌ ديگري‌همچون‌ قدرت‌ و احترام‌ اجتماعي‌ دست‌ يابد. ـ تراپ‌مان‌ ( J. Torpman ) و مورنينگ‌ استار ( G.Morningstar ) (1989) در كتاب‌ «نظام‌هاي‌كارآفرينانه‌» در دهة‌ 1990 مي‌نويس ن د: كارآفرين‌ يعني‌ تركيب‌ متفكر با مجري‌، كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ فرصت‌ارائه‌ يك‌ محصول‌، خدمات‌، روش‌ و سياست‌ جديد يا راه‌ تفكري‌ جديد براي‌ يك‌ مشكل‌ قديمي‌ را مي‌يابد.كارآفرين‌ فردي‌ است‌ كه‌ مي‌خواهد تاثير انديشه‌ محصول‌ يا خدمات‌ خود را بر نظام‌ مشاهده‌ كند. ـ جفري‌ تيمونز ( Jeffry Timmons ) (1990 ) درخصوص‌ كارآفريني‌ مي‌نويسد: «كارآفريني‌ خلق‌ و ايجاد بينشي‌ ارزشمند از هيچ‌ است‌. كارآفريني‌ فرايند ايجاد و دستيابي‌ به‌ فرصتها و دنبال‌ كردن‌ آنها بدون‌ توجه‌ به‌منابعي‌ است‌ كه‌ در حال‌ حاضر موجود است‌. كارآفريني‌ شامل‌، خلق‌ و توزيع‌ ارزش‌ و منافع‌ بين‌ افراد، گروهها،سازمانها و جامعه‌ مي‌باشد. ـ ديويد مك‌ كران‌ ( D. Mckeran ) و اريك‌ فلانيگان‌ ( E.Flannigan ) (1996 ) كارآفرينان‌ را افرادي‌نوآور، بافكري‌ متمركز، و به‌ دنبال‌ كسب‌ توفيق‌ و مايل‌ به‌ استفاده‌ از ميانبرها مي‌دانند كه‌ كمتر مطابق‌ كتاب‌ كارمي‌كنند و در نظام‌ اقتصادي‌، شركتهايي‌ نوآور، سودآور و با رشدي‌ سريع‌ را ايجاد مي‌نمايند. در واقع‌، هنوز هم‌ تعريف‌ كامل‌، جامع‌، مانع‌ و مورد پذيرش‌ همة‌ صاحبنظران‌ ارائه‌ نشده‌ است‌، ليكن‌ دراين‌ بين‌ تئوري‌ و تعاريف‌ اقتصاددان‌ مشهور اتريشي‌ به‌ نام‌ «جوزف‌ شومپيتر ( Joseph schumpeter ) ازكارآفريني‌ و نقش‌ كارآفرينان‌ در فرآيند توسعه‌ مورد توافق‌ و ارجاع‌ اكثر محققين‌ در اين‌ زمينه‌ است‌: بر طبق‌ نظر وي‌ كارآفرين‌ نيروي‌ محركة‌ اصلي‌ در توسعة‌ اقتصادي‌ و موتور توسعه‌ مي‌باشد و نقش‌ وي‌عبارت‌ است‌ از نوآوري‌ يا ايجاد تركيب‌هاي‌ تازه‌ از مواد. شومپيتر مشخصة‌ اصلي‌ كارآفرين‌ را «نوآوري‌»مي‌دانست‌ و كار يك‌ كارآفرين‌ را «تخريب‌ خلاق‌» تعريف‌ كرد. وي‌ در كتاب‌ «نظرية‌ اقتصاد پويا» اشاره‌ مي‌كندكه‌ تعادل‌ پويا از طريق‌ نوآوري‌ و كارآفريني‌ ايجاد مي‌گردد و اينها مشخصة‌ يك‌ اقتصاد سالم‌ هستند.
  • فهرست و منابع دانلود مقاله کارآفرینی چیست ؟

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

نمونه فایل آماده برای برآورد سرمایه لازم احداث کارخانه دانلود مقاله کارآفرینی چیست ؟ , ارائه طرح کارآفرینی با موضوع دانلود مقاله کارآفرینی چیست ؟ , پروژه کارآفرینی درباره دانلود مقاله کارآفرینی چیست ؟ , نمونه طرح کسب و کار دانلود مقاله کارآفرینی چیست ؟ , جدول هزینه راه اندازی مرتبط با دانلود مقاله کارآفرینی چیست ؟ , Business plan با موضوع دانلود مقاله کارآفرینی چیست ؟
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت