مقدمه
ساختار اقتصادی دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد. شاخصهای سخت افزاری و داراییهای مشهود که دیروز در جایگاه یک بنگاه اقتصادی نقش تعیین کننده داشت جای خود را به نوآوری، ابداع، خلق محصولات جدید و داراییهای نرم افزاری داده است. اگر دیروز ثروتمندترین افراد دنیا آنهایی بودند که منابع مالی بیشتری در اختیار داشتند، امروز ثروتمندترین مردم دنیا فردی دانش مدار و کارآفرین هستند. لذا توسعه اقتصادی دنیای امروز برپایه نوآوری وخلاقیت و استفاده از دانش استوار است. این اقتصاد را اقتصاد مبتنی بر دانش یا اقتصاد دانش محور میگویند.
تولید علم و دانش، بهره گیری ازدانش و گسترش آن در سطح جامعه در تمام زمینههای اجتماعی توانمندی و قدرت ایجاد مینماید. کشورهایی که بخش قابل ملاحظه ای از تولید علم و دانش را به خود اختصاص داده اند، از نظر صنعتی توسعه یافته و ازتوان اقتصادی و سیاسی بالایی برخوردارند.
بدیهی است تولید علم و دانش جز از راه تحقیق حاصل نمیشود.
رابطه سرمایه گذاری درامر تحقیقات و تولید علم و رابطه تولید علم با توان اقتصادی و سیاسی کشورها یک رابطه مستقیم است. به کارگیری دانش و مدیریت در هر جامعه زیر بنای نوآوری و خلاقیتهاست. بنابراین لازمه رشد اقتصادی در دنیای امروز توسعه مراکز تولید دانش، فنّاوری و مهارتهای فنی است که مهمترین آنها دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی هستند. دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی به عنوان رکن اساسی در توسعه همه جانبه کشور باید از هر نظر مورد حمایت قرار گیرند تا قادر باشند نیروهای جوان و طالب علم کشور را اهل فکر و نظر، نوآور و خلاق پرورش دهند. در دنیای امروز بزرگترین سرمایههای یک بنگاه اقتصادی منابع انسانی یا نیروهای اهل فکر، یادگیرنده و خلاق آنها هستند و این نیروها کسانی جز کارآفرینان نیستند.
کارآفرین کیست؟
در قرن حاضر اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادی بر پایه نوآوری استوار است باید بستر لازم را برای رشد کسانی که ایده را به محصول، علم و دانش را به صنعت تبدیل مینمایند، یعنی کارآفرینان( ارتباط دهندگان دانش و علوم با صنعت و بازار) فراهم ساخت.
تعاریف زیادی از واژه کارآفرینی به عمل آمده که هر یک ابعادی از ویژگیهای کارآفرینی را ارائه میدهد. اما شاخصههای کارآفرین به قدری زیاد است که نمیتوان تمام آن را در یک جمله یا عبارت خلاصه نمود. اما با تمام تفاوتها در تعاریف تقریباً همگی بر نوآور بودن، تصمیم گیر بودن، متعهد بودن و مخاطره پذیر بودن کارآفرین اتفاق نظر دارند.
کارآفرین، نوآور و خلاق، مخاطره پذیر و مسئولیت پذیر است. او هدف گرا، واقع گرا و رشدگراست. کارآفرین دارای عزم و اراده، اعتماد به نفس و استقلال طلب است. قدرت تخیل، دوراندیشی، خودجوشی، بصیرت، تفکر مثبت، توانمندی در ایجاد ارتباط از دیگر ویژگیهای کارآفرینان است. کارآفرین به چالشها پاسخ مثبت میدهد، با مشکلات و موانع برخوردی مثبت دارد و از دانش به خوبی بهره میگیرد. او تلاش میکند تا دانش تولید شده در مراکز تحقیقاتی را به دانش تولید محصول تبدیل نماید و محصولی قابل رقابت به بازار ارائه دهد.
در یک نگاه کلی میتوان کارآفرینی را به دو گروه اساسی تقسیم نمود. کارآفرینی فردی و کارآفرینی سازمانی. اگر نوآوری و ساخت محصولی جدید یا ارائه خدماتی نو با توجه به بازار، حاصل کار فرد باشد آن را کارآفرینی فردی و اگر حاصل تلاش یک تیم در سازمانی باشد آن را کارآفرینی سازمانی مینامند.
جاذبه اصلی کارآفرینی چه در بعد فردی و چه در بعد سازمانی آن بی حد بودن نوآوری است. کارآفرینان با ویژگی خلاقیت، براساس فرصتها در زمانهای مناسب قادرند محصولی جدید یا خدماتی نو به بازار ارائه نمایند. نوآوری فرایندی است پایان ناپذیر، زیرا نمیتوان برای تولید علم حد و مرزی قائل شد. در اقتصاد مبتنی بر دانش، نوآوران و صاحبان فکر سرمایههای اصلی شرکتهای تولیدی و کارآفرین هستند. امروزه 70 تا 75 درصد سود در شرکتهای نرم افزاری و دارویی از طریق سرمایه های فکری کارکنان حاصل می شود.
بسیاری از کارآفرینان فعالیت خود را در قالب ایجاد شرکتهای کوچک و متوسط
2SME)ها) شروع مینمایند. این شرکتها سهم به سزایی در توسعه صنایع (پیشرفته) و ایجاد اشتغال داشته و نسبت به شرکتهای بزرگ از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند.
لذا بسیاری از دولتها متقاعد شده اند که باید بستر رشد را برای واحدهای کوچک و متوسط در قالب مراکز رشد و پارکهای علم و فنّاوری فراهم سازند و آنها را تا مدت زمانی که بتوانند به صورت یک شرکت مستقل وارد بازار شوند حمایت کنند.
در کشورهای جنوب شرقی آسیا %95 کل بنگاههای اقتصادی و صنعتی کشورهارا «SMEها»تشکیل داده و به عنوان رکن اساسی در اقتصاد و اشتغال کشورها تاثیر گذارند.
در کشور ما مراکز حمایت از کارآفرینان بسیار محدود و کارآفرین با تمام مشکلات ضمن تلاش جهت تبدیل ایده به محصول باید تمام خطر سرمایه گذاری را خود عهده دار باشد. مراکز حمایت از کارآفرینان به دلیل نداشتن پشتوانه مالی و عدم حمایت جدی از طرف نهادهای ذیربط قادر نیستند پاسخگوی نیازهای مالی کارآفرینان باشند. کارآفرینان با ایجاد «SMEها» با سرمایه محدود خود و گاهی با دریافت مقداری وام وارد یک حرکت اقتصادی و صنعتی میشوند و در بسیاری از مواقع زندگی و امکانات خود را در راه توسعه صنعتی از دست میدهند. با تولید دانش فنی یک محصول، توسط کارآفرین، شرکتهای تولیدی خارجی توسط عوامل خود در کشور از این تواناییها اطلاع یافته و قیمت محصول خود را چنان پائین میآورند که کارآفرین توان رقابت را از دست داده و در مدت کوتاهی هستی خود را از دست بدهد. در این مواقع اگر کارآفرین حمایت نشود چگونه میتوان انتظار داشت کارآفرینی و ایجاد « SMEها » در کشور توسعه یابد.
چه باید کرد ؟ چه نظام کنترلی برای واردات باید داشت تا ضمن حفظ انگیزه در کارآفرین محصول او نیز چه از نظر قیمت و چه از نظر کیفیت قابل رقابت در بازار باشد؟
مهمترین آثار توسعه کارآفرینی، افزایش نوآوری، ارتقای سطح فنّاوری، افزایش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، تولید دانش فنی، ایجاد اشتغال و SMEها، تولید و توزیع درآمد در سطح جامعه است که در نتیجه میتواند افزایش ثروت ملی را در برداشته باشد. کدام سرمایه گذاری میتواند در این حد آثار مثبت اجتماعی و اقتصادی از خود باقی گذارد. آیا براستی میتوان مسیری بهتر از مسیر توسعه کارآفرینی جهت توسعه اقتصادی و صنعتی در کشور یافت. باید از این تجربه ارزنده دنیا با توجه نیروهای مساعد فراوان در کشور بخوبی استفاده و با جدیت برای توسعه کارآفرینی برنامه ریزی کرد.
مهمترین آثار توسعه کارآفرینی، افزایش نوآوری، ارتقای سطح فنّاوری، افزایش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، تولید دانش فنی، ایجاد اشتغال و SMEها، تولید و توزیع درآمد در سطح جامعه است که در نتیجه میتواند افزایش ثروت ملی را در برداشته باشد.
مفهوم اصطلاح کارآفرینی
با تحولات سریع و شتابان محیط بینالمللی و گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و مواجه اقتصادهای ملی با اقتصاد جهانی و مطرح شدن پدیدههایی همانند «جهانی شدن اقتصاد» و «فنآوریاطلاعات»، مباحث اساسی درخصوص راهکارهای مختلف برای تسریع فرآیند رشد و توسعه پایدار و رفاه اقتصادی مطرح میشود. یکی از این مباحث جدید، نقش کارآفرینان در این فرآیند است. کارآفرینی از مفاهیم جدیدی است که حداقل در محدوده علم مدیریت، اقتصاد، جامعهشناسی و روانشناسی و سایرمقولههای مرتبط با این موضوع قدمتی بسیار کوتاه داشته و از مفاهیم رو به گسترش میباشد. به دلیل آنکه معنای تحتالفظی «کارآفرینی» نمیتواند عمق محتوی و مفهوم این واژه را مشخص نماید و برای جلوگیری از برداشت نادرست این موضوع یا واژه با سایر واژهها و برای رسیدن به فهم و فرهنگ مشترک از آن، معرفی وشناساندن این واژه بسیار مهم است.
با تحولات سريع و شتابان محيط بينالمللي و گذر از جامعه صنعتي به جامعه اطلاعاتي و مواجه اقتصادهاي ملي با اقتصاد جهاني و مطرح شدن پديدههايي همانند «جهاني شدن اقتصاد» و «فنآورياطلاعات»، مباحث اساسي درخصوص راهكارهاي مختلف براي تسريع فرآيند رشد و توسعة پايدار و رفاه اقتصادي مطرح ميشود. يكي از اين مباحث جديد، نقش كارآفرينان در اين فرآيند است. كارآفريني از مفاهيم جديدي است كه حداقل در محدودة علم مديريت، اقتصاد، جامعهشناسي و روانشناسي و سايرمقولههاي مرتبط با اين موضوع قدمتي بسيار كوتاه داشته و از مفاهيم رو به گسترش ميباشد. به دليل آنكه معناي تحتالفظي «كارآفريني» نميتواند عمق محتوي و مفهوم اين واژه را مشخص نمايد و براي جلوگيري از برداشت نادرست اين موضوع يا واژه با ساير واژهها و براي رسيدن به فهم و فرهنگ مشترك از آن، معرفي وشناساندن اين واژه بسيار مهم است.
اين كه كارآفريني چيست؟ كارآفرين كيست؟ فرآيند كارآفريني چگونهاست؟ نقش و تاثير كارآفريني و كارآفرينان در ابعاد توسعه و رشد اقتصادي و متغيرهاي كلان اقتصادي همانند اشتغال چيست؟ نقش آموزش و تجربه در رشد كارآفريني چه ميزان است؟ سوالهايي هستند كه بايد براي رسيدنبه اين فرهنگ مشترك به وضوح و مبسوط پاسخ داده شود .
«كارآفريني» از ابتداي خلقت بشر و همراه با او در تمام شئون زندگي حضور داشته و مبناي تحولات و پيشرفتهاي بشري بوده است. ليكن تعاريف متنوعي از آن در سير تاريخي و روند تكامل موضوع بيان شده است، كه برخي از اين تعاريف ارائه ميشود:
كارآفريني يعني:
متعهد شدن و مسئوليت پذيري در كارهاي جديد
يك شيوه زندگي،که فراتر از شغل و حرفه است
يك فرهنگ و تفكر و هنر
يك رفتار نه يك صفت خاص در شخصيت افراد
يك انديشه قابل پرورش و كوشش اصولي، نه يك هنر موروثي
يك علم که همچون علوم ديگر ميتوان آن را فرا گرفت
راه اندازي و سازماندهي كسب و كار و شركتهاي نوپا از طريق مديريت نوآورانه و خطرپذير که اين كسب و كار مدام در حال رشد و ترقي باشد
مديريت فرصت يا کشف و شناخت فرصتهاي سودآور و كشف نشده موجود در جامعه و استفاده از آنها
حل مشكلات جامعه، دولت و بنگاه ها و بهبود زندگي فردي و خانوادگي
فرآيند شناسايي، توسعه و گسترش ديدگاه ديگري از زندگي كه اين ديدگاه ممكن است يك فرد خلاق و يا يك فرصت و راه بهتري براي انجام بعضي از كارها باشد
فرآيند پوياي ايجاد و دستيابي به فرصتها و دنبال كردن آنها بدون توجه به منابعي كه در حال حاضر موجود است.
جستجوي دائمي براي تغيير و واكنش در برابر آن و بهره برداري از آن به عنوان يك فرصت
فرآيند پوياي ارزشآفريني و ايجاد و خلق ثروت بيشتر در جنبههاي مختلف از زندگي اجتماعي
تشكيل تيمياز افراد با مهارتها و استعدادهاي مكمل و مشاهده فرصتها در شرايطي كه ديگران تنها هرج و مرج، تناقض، تضاد و ابهام را متوجه ميشوند
يك استراتژي نوين در شركتهاي بزرگ براي دستيابي به نوآوري، موفقيت، رشد و بقا
پيشزمينهاي اساسي براي ارتقاي سطح فرهنگي جامعه با ايجاد فرصت هاي شغلي و توليد ثروت و توزيع درآمد در جامعه و بهبود شرايط اقتصادي
يكي از تواناييها و شايستگيهاي مديران
توان خلاق و تلفيق قوانين براي ايجاد كسب و كار جديد
يك نوع تصميمگيرياجتماعي كه توسط نوآوران اقتصادي انجام ميشود
يك نوع كنش انساني كه در عرصه كار و فعاليت اقتصادي متبلور ميشود، ايجاد سازگاري و هماهنگي متقابل بيشتر در عمليات بازار
شوق خلقت، يا خلق و ايجاد بينشي ارزشمند از هيچ
فرآيند خلق چيزي نو، با صرف وقت و تلاش بسيار و پذيرش خطرات مالي، روحي و اجتماعي براي به دست آوردن منابع مالي، رضايت شخصي و استقلال
فرآيند پوياي بوجود آوردن چيزهاي نو همراه با ارزشهاي جديد با استفاده از زمان، منابع و ريسك، خلاقيت و نوآوري
يك نوع تصميمگيري اجتماعي است كهتوسط نوآوران اقتصادي انجام ميشود
موتور توسعة اقتصادي. و جرقة رشد و توسعة اقتصادي
كارآفريني موجب تحقق اين موارد ميشود:
بارور شدن خلاقيت ها، ترغيب به نوآوري و توسعه آن، افزايش اعتماد به نفس، ايجاد و توسعه تكنولوژي، ثروت در جامعه و افزايش رفاه عمومي
افزايش سود و سرمايه، سرمايه گذاران و تامين رفاه اجتماعي.
دگرگوني ارزشها و تحول ماهيت آنها و بوجود آوردن ارزشهاي تازه.
پر شدن خلاءها و شكافهاي بازار كار، يعني با توجه به دگرگوني شرايط بازار كار و فراهم شدن فرصتهاي تازه، تصميمهاي تازهاي گرفته ميشود.
گذار از ركود اقتصادي، جبران عقب ماندگي هاي اقتصادي و آسان شدن روند رشد و توسعه كشور
جلوگيري از پس روي اقتصاد به هنگام بحران و ناتواني بخشهاي اقتصادي در ايجاد اشتغال
رقابت صنايع به ويژه صنايع مشابه داخلي با يكديگر و سرانجام موجب بهبود و بالا رفتن كيفيت كالاها
تقويت و تكامل صنايع داخلي و فراهمآوردن زمينه رقابت صنايع داخلي و خارجي و سرانجام افزايش صادرات و دريافت ارز براي كشور
بوجود آمدن محصولات، خدمات، روشها، سياستها، افكار و راهكارهاي نو براي حل مشكلات جامعه
.بالا رفتن شهرت و جايگاه كارآفرين و ايجاد ارزش فردي و اجتماعي
فراهم ساختن عوامل و شرايط لازم را براي توليد كالاها، محصولات و بازاريابي آنها
شناخته شدن نيازهاي جوامع كه با رفع نيازها پيشرفت حاصل ميشود
در واقع، هنوز هم تعريف كامل، جامع، مانع و مورد پذيرش همة صاحبنظران ارائه نشده است، ليكن دراين بين تئوري و تعاريف اقتصاددان اتريشي به نام جوزف شومپيتر ( Joseph schumpeter ) ازكارآفريني و نقش كارآفرينان در فرآيند توسعه مورد توافق و ارجاع بيشتر محققين در اين زمينه است: بر طبق نظر وي، كارآفرين نيروي محركة اصلي در توسعة اقتصادي و موتور توسعه ميباشد و نقش وي عبارت است از نوآوري يا ايجاد تركيبهاي تازه از مواد. شومپيتر مشخصة اصلي كارآفرين را «نوآوري» ميداند و كار يك كارآفرين را «تخريب خلاق» تعريف ميكند. وي در كتاب «نظرية اقتصاد پويا» اشاره ميكندكه تعادل پويا از طريق نوآوري و كارآفريني ايجاد ميگردد و اينها مشخصة يك اقتصاد سالم هستند .
تعريف ديگري از اصطلاح كارآفريني كه تقريباً شامل همه تعريفهاي ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از:
« كارآفريني فرآيندي است پويا كه فرد كارآفرين با ايدههاي نو و خلاق و شناسايي فرصتهاي جديد و با بسيح منابع ، مبادرت كند به ايجاد كسب و كار و شركتي نو، راهاندازي سازماني جديد با ويژگي نوآور و رشديابنده كه توأم با پذيرش مخاطره و ريسك باشد و منجر به معرفي محصول و يا خدمت جديدي به جامعه شود.»
سابقه كارآفريني در دنيا
در اوايل سده شانزدهم ميلادي كساني را كه دركار مأموريت نظامي بودند كارآفرين ميخواندند. پس از آن نيز براي مخاطرات ديگر نيز همين واژه با محدوديتهايي مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال 1700 ميلادي به بعد درباره پيمانكاران دولت كه دستاندركار امور عمراني بودند، از لفظ كارآفرين زياد استفاده شده است .
كارآفريني و كارآفرين اولين بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مكاتب اقتصادي از قرن شانزدهم ميلادي تاكنون به نحوي كارآفريني را در نظريههاي خود تشريح كردهاند. ژوزف شومپيتر با ارائه نظريه توسعه اقتصادي خود در سال 1934 كه همزمان با دوران ركود بزرگ اقتصادي بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوري كارآفرينان در ايجاد سود، مورد توجه قرار گيرد و به همين دليل وي را «پدر نظريه كارآفريني» لقب دادهاند. از نظر وي «كارآفرين نيروي محركه اصلي درتوسعه اقتصادي است » و نقش كارآفريني عبارت است از «نوآوري يا ايجاد تركيب هاي تازه از مواد »
كارآفريني از سوي روانشناسان و جامعهشناسان با درك نقش كارآفرينان در اقتصاد و به منظور شناسايي ويژگيها و الگوهاي رفتاري آنها با بررسي و تحقيق در خصوص آنان نيز مورد توجه قرار گرفته است. جامعه شناسان، كارآفريني را به عنوان يك پديده اجتماعي در نظر گرفته و به بررسي رابطه متقابل بين كارآفرينان و ساير قسمتها و گروههاي جامعه پرداختهاند. دانشمندان مديريت هم به تشريح مديريت كارآفريني و ايجاد جو و محيط كارآفرينانه در سازمانها پرداختهاند.
سير تاريخي مفهوم كارآفريني
سير تاريخي مفهوم كارآفريني را ميتوان به پنج دوره تقسيم نمود:
دوره اول قرون 15 و 16 ميلادي: در اين دوره به صاحبان پروژههاي بزرگ كه مسئوليت اجرايي اين پروژهها همانند ساخت كليسا، قلعهها، تأسيسات نظامي و غيره، از سوي دولتهاي محلي به آنها واگذار گرديد، كارآفرين اطلاق ميشد، در تعاريف اين دوره، پذيرش مخاطره لحاظ نشده است.
دوره دوم ( قرن 17 ميلادي): اين دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتي در اروپا بوده و بعد مخاطرهپذيري به كارآفريني اضافه شد كارآفرين در اين دوره شامل افرادي همانند بازرگانان، صنعتگران و ديگر مالكان خصوصي است.
دوره سوم( قرون 18و 19 ميلادي): در اين دوره كارآفرين فردي است كه مخاطره ميكند و سرمايه مورد نياز خود را از طريق وام تأمين ميكند. بين كارآفرين و تأمينكننده سرمايه (سرمايهگذار) و مدير كسب و كار در تعاريف اين دوره تمايز وجود دارد.
دوره چهارم ( دهههاي مياني قرن بيستم ميلادي): در اين دوره مفهوم نوآوري شامل خلق محصولي جديد، ايجاد نظام توزيع جديد يا ايجاد ساختار سازماني جديد به عنوان يك جزء اصلي به تعاريف كارآفريني اضافه شده است.
دوره پنجم(دوران معاصر از اواخر دهه 1970 تاكنون ): در اين دوره همزمان با موج ايجاد كسب وکار و روند كارهاي كوچك و رشد اقتصادي و نيز مشخص شدن نقش كارآفريني به عنوان تسريعكننده اين سازوكار، توجه زيادي به اين مفهوم شد و رويكرد چند جانبه به اين موضوع صورت گرفت. تا قبل از اين دوره اغلب توجه اقتصاددانان به كارآفريني معطوف بود، اما در اين دوره به تدريج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققين علوم مديريت نيز به ابعاد مختلف كارآفريني و كارآفرينان توجه نمودهاند.
سه موج وسيع در جلو راندن موضوع کارآفريني
تا دهه 1980 سه موج وسيع، موضوع كارآفريني را به پيش برده است:
موج اول: انفجار عمومي مطالعه و تحقيق در قالب انتشار كتابهاي زندگي كارآفرينان و تاريخچه شركتهاي آنها، چگونگي ايجاد كسب و كار شخصي و شيوههاي سريع پولدارشدن ميباشد. اين موج از اواسط دهه 1950 شروع ميشود.
موج دوم: اين موج كه شروع آن از دهه 1960 بوده شامل ارائه رشتههاي آموزش كارآفريني در حوزههاي مهندسي و بازرگاني است كه در حال حاضر اين حوزهها به ساير رشتهها نيز تسري يافته است.
موج سوم: اين موج شامل افزايش علاقمندي دولتها به تحقيقات در زمينه كارآفريني و بنگاههاي كوچك، تشويق رشد شركتهاي كوچك و انجام تحقيقات در خصوص نوآوريهاي صنعتي ميشود كه از اواخر دهه 1970 آغاز شده است.
توسعه كارآفريني در جهان
در اقتصاد رقابتي جهان امروز كه با تغيير و تحولات پرشتاب محيط بينالمللي، گذر از جامعه صنعتي به جامعه اطلاعاتي و دگرگوني اقتصاد ملي به اقتصاد جهاني همراه است، كارآفريني را به مثابه «موتور توسعه اقتصادي» به كار گرفتهاند، زيرا ميتواند در رشد و توسعه اقتصادي كشورها كه سبب افزايش بهرهوري، ايجاد اشتغال و رفاه اجتماعي خواهد شد، نقش مهمي داشته باشد. برخي اجزاي كارآفريني را ميتوان نوآوري، خطرپذيري معتدل، جستجوي فرصتها و تجهيز منابع براي بهرهبرداري از آنها از راه ايجاد كسب و كارهاي جديد يا دگرگوني سازمانها دانست. در واقع، فرآيند كارآفريني دستاورد كساني است كه ميل شديد به كاميابي دارند و سختكوشي، پافشاري، ريسكپذيري، دورنماسازي شگفتانگيز از جمله ويژگيهاي روحي-رواني آنهاست. با اين باور، كارآفرين كسي است كه با ايده و انديشه نو و با ايجاد يك كسب و كار، محصول جديد را به جامعه معرفي ميكند. اصولاً اينگونه اشخاص در همه جوامع حضور دارند و يك بستر و زمينه مناسب ميتواند اين حضور را پررنگتر سازد.
كشورهاي پيشرفته از دهههاي قبل و برخي كشورهاي در حال توسعه در دهههاي اخير، باتوجه به نقش مؤثر و مثبت كارآفرينان اقتصادي در توسعه جامعه، از اين پتانسيل براي رويارويي با مشكلاتي چون ركود، تورم و بيكاري و نبود امكان اشتغال بهرهبرداري كردهاند. تدوين استراتژيها، سياستها و برنامههاي لازم براي گسترش روحيه و رفتار كارآفرينانه، آموزش و مشاوره، ايجاد فضاي مناسبتر براي فعاليت كارآفرينان در زمينههاي گوناگون اقتصادي-اجتماعي، رفع موانع و ايجاد ارتباط و همكاري بين آنها و تسهيل دستيابي آنها به بازارهاي جهاني از جمله كارهايي است كه در اين زمينه صورت گرفته و دستاوردهاي چشمگير نيز داشته است.
از سال 1997، با همكاري مراكز معتبر دانشگاهي در برخي كشورها، مدل«جي.اي.ام» (Global Entrepreneurship Monitor) براي ارتباط بين كارآفريني و رشد اقتصادي طراحي شد و مطالعات لازم در اين زمينه براساس سه سئوال محوري به شرح زير صورت گرفت. در سال 1999 اين الگو در ده كشور آمريكا، انگليس، آلمان، فرانسه، ايتاليا، ژاپن، كانادا، فنلاند، دانمارك و رژيم اشغالگر قدس بررسي شد و در سال 2000 كشورهاي آرژانتين، استراليا، بلژيك، برزيل، هند، ايرلند، كرهجنوبي، نروژ، سنگاپور، اسپانيا، و سوئيس هم به آنها پيوستند.
· فعاليتهاي كارآفريني بر رشد اقتصاد ملي و رفاه جامعه چگونه اثر ميگذارد؟
· فعاليتهاي آغاز كسب و كار ميان جوامع گوناگون تا چه اندازه با هم تفاوت دارند؟
· با كدام معيارها ميتوان يك كشور را كارآفرين معرفي كرد و چگونه فعاليتهاي آغاز يك كسب و كار را ميتوان گسترش داد يا محدود كرد؟
كه دستاوردهاي اين پژوهش را به اين شرح ميتوان بيان كرد:
· فعاليتهاي كارآفرينانه در كشورهاي مختلف بسيار متفاوت است.
· سياستهاي مناسب و افزايش توان كارآفريني يك جامعه (از جمله مهارتها و انگيزهها)، بيشترين تأثير را در گسترش كارآفريني دارد.
· شركت زنان در كارآفريني ضرورتي دراز مدت براي اقتصاد است.
براي رسيدن به دستاوردهاي پايدار و بلندمدت، سياستها بايد جوانان زير 25 سال و افراد بالاي 44 سال را به كارآفريني فراخواند و تشويق كند.
· هر دولتي كه متعهد به پيشرفت اقتصادي است، بايد زمينه حمايتهاي لازم را از همه جنبههاي سيستم اقتصادي كه هادي و حامي افزايش بسترهاي كارآفريني هستند، از جمله به كمترين رساندن مالياتها، دسترسي به نيروي كار، كاهش هزينههاي نيروي انساني(غير حقوقبگير)، كاهش مقررات و آسانسازي كسب و كار توسط دولت را فراهم سازد.
· سياستها بايد راهگشاي گسترش سرمايهگذاريهاي مخاطرهآميز و برانگيختن انگيزههاي افراد خصوصي براي سرمايهگذاري بهينه در مراحل نخست هر گونه كسب و كار باشد.
منابع:
www.guilan.ac.ir/karafarini/home
www.karafarini.gov.ir
www.sku.ac.ir/karafariny/karafarini%20chist.html